از دور بدیدم آن پری را
از دور بدیدم آن پری را
از دور بدیدم آن پری را
آن رشک بتان آزری را
آن رشک بتان آزری را
آن رشک بتان آزری را
در مغرب زلف عرض داده
در مغرب زلف عرض داده
در مغرب زلف عرض داده
صد قافله ماه و مشتری را
صد قافله ماه و مشتری را
صد قافله ماه و مشتری را
بر گوشهٔ عارض چو کافور
بر گوشهٔ عارض چو کافور
بر گوشهٔ عارض چو کافور
برهم زده زلف عنبری را
برهم زده زلف عنبری را
برهم زده زلف عنبری را
جزعش به کرشمه درنوشته
جزعش به کرشمه درنوشته
جزعش به کرشمه درنوشته
صد تختهٔ تازه کافری را
صد تختهٔ تازه کافری را
صد تختهٔ تازه کافری را
لعلش به ستیزه در نموده
لعلش به ستیزه در نموده
لعلش به ستیزه در نموده
صد معجزهٔ پیمبری را
صد معجزهٔ پیمبری را
صد معجزهٔ پیمبری را
تیر مژه بر کمان ابرو
تیر مژه بر کمان ابرو
تیر مژه بر کمان ابرو
برکرده عتاب و داوری را
برکرده عتاب و داوری را
برکرده عتاب و داوری را
بر دامن هجر و وصل بسته
بر دامن هجر و وصل بسته
بر دامن هجر و وصل بسته
بدبختی و نیک اختری را
بدبختی و نیک اختری را
بدبختی و نیک اختری را
ترسان ترسان به طنز گفتم
ترسان ترسان به طنز گفتم
ترسان ترسان به طنز گفتم
آن مایهٔ حسن و دلبری را
آن مایهٔ حسن و دلبری را
آن مایهٔ حسن و دلبری را
کز بهر خدای را کرایی؟
کز بهر خدای را کرایی؟
کز بهر خدای را کرایی؟
گفتا به خدا که انوری را
گفتا به خدا که انوری را
گفتا به خدا که انوری را